سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرشتگان با خشنودی بالهایشان را برای جویای دانش می گسترانند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :4
کل بازدید :53495
تعداد کل یاداشته ها : 35
103/2/11
6:39 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
اکرم علی حسینی[3]
بارالها... از کوی تو بیرون نرود پای خیالم نکند فرق به حالم چه برانی،چه بخوانی ... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی ... نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
آذر 89[5] دی 89[14] بهمن 90[4]

معماهای قرانی

1-آن چیست اشرف دین است اوّلش (ب) وآخرش (سین) است؟

2-سلاح دانشمند که نام یکی از سوره های قرآن است؟

3-تاج سوره های قران چیست؟

4-سید سوره بقره چیست؟

5-آن چیست؟درختی است هفده شاخه دارد.نه شاخه اش در سایه،هشت شاخه اش در آفتاب

6- پیش از نماز باید آن را گرفته باشیم واز هر طرف که آن را بخوانیم درست است.

7-جمله ای گوکاندر نماز است       نقطه ندارد،پررمز وراز است

 هم در اذان است ،هم در اقامه     هم در تشهد،هم در سه چاراست

8-اولین قبله ی مسلمانان ودرچه سوره ای اشاره شده است؟

9-بزرگترین کلمه قران درچه سوره ای وآیه ای قرار دارد ودارای چند حرف است؟

10- کوچکترین آیه قرانکدام است ودر کدام سوره قرار دارد؟

11- دعای معروف که نقطه ندارد؟


  
  

عفو وگذشت در اسلام
عفو، در لغت به معنای بخشیدن و ندیده گرفتن جرم و گناه است.
گذشت و عفوی که مؤمن باید خود را بدان مزین سازد، یکی از بزرگترین کمالات انسانی است، قرآن می فرماید:
«... و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم» آنها (مسلمین) باید عفو کنند و گذشت نمایند، آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد.
همچنین فرموده است:
«و جزاء سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی الله انه لا یحب الظالمین»

جزای عمل زشت، مثل آن است و کسی که ببخشد و اصلاح کند، پاداش او با خداوند است و او ستمگران را دوست ندارد.
امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا (ص) می فرماید:
« علیکم بالعفو، فان العفو لا یزید العبد الا عزا، فتعافوا یعزکم الله»

بر شما باد به گذشت، گذشت جز بر عزت بنده نمی افزاید. پس از یکدیگر بگذرید، تا خداوند شما را عزیز گرداند.
حضرت علی (ع) می فرماید:
« العفو تاج المکارم»
گذشت، سرآمد اخلاق نیک است.
در زندگی اجتماعی میان افراد یا گروهها، کدورتهایی پدید می آید که اگر تداوم یابد اجتماع انسانها را دچار روابط تیره، سردی، تفرقه و خشونت خواهد کرد. از این رو، کدورتها را باید با تصمیمی منطقی و انسانی از میان برد و یکی از راههای رفع آن، گذشت است. انسان، عاطفه دارد و عاطفه، گره بسیاری از مشکلات را حل می کند. در تداوم صفا، صمیمیت و آرامش اجتماعی نیز احساس و عاطفه، نقش تعیین کننده ای دارد، به گونه ای که انسان خشمگین و درصدد انتقام را به شخصی رحیم و بخشنده تبدیل می نماید.

در مقابل گذشت انتقام است؛ یعنی بدی دیگری را مقابله به مثل کردن. در باره ی اینکه به هنگام خشم، عفو بهتر است یا انتقام؟ باید گفت که اسلام در بیشتر مواقع، انسان را به گذشت سفارش کرده و از انتقام برحذر داشته است، هر چند قدرت تلافی و انتقام داشته باشد و حضرات معصومین علیهم السلام این گونه عمل مینمودند. امام صادق (ع) فرمود:
«زنی از یهود برای رسول خدا گوسفند کباب شده ای را که با سم مهلکی آمیخته شده بود، هدیه آورد تا آن حضرت را مسموم کند، ولی رسول خدا به وسیله ی وحی از آن توطئه، آگاه گردید و ضمن احضار زن، علت این کار را از او جویا شد، وی جواب داد: با خود اندیشیدم که اگر تو در واقع فرستاده ی خدا باشی این سم به تو اثر نمی کند و اگر پادشاه هستی، مردم از شر تو ایمن می شوند. رسول خدا (ص) آن زن را بخشید، در حالی که می توانست او را به خاطر این اقدام بکشد» (علی علیه السلام فرمود:
« قله العفو، اقبح العیوب و التسریع الی الانتقام اعظم الذنوب» برترین عیب، کمی گذشت است و بزرگترین گناه عجله در انتقام جویی است.
حضرت علی (ع) در هنگام شهادت به فرزندش امام حسن (ع) درباره ی قاتل خود فرمود:
« اگر زنده ماندم، خود می دانم چه کنم (یا قصاص می کنم یا می بخشم) و اگر مرگ، مرا گرفت که وعده گاه من است. اگر من او را بخشیدم و عفو کردم، موجب نزدیکی من به خداوند است، عفو برای شما نیکوکاری و حسنه است، پس (بهتر است) شما نیز او را ببخشید. »
عفو از تمام اشخاص، نیکو و از رهبران الهی و معصومین (ع) نیکوتر است. قرآن می فرماید:
«خذ العفو و أمر بالعرف و اعرض عن الجاهلین»
عفو را پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از جاهلان رو گردان.
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
« اذا قدرت علی عدوک، فاجعل العفو عنه شکرا للقدره علیه»
زمانی که بر دشمن غالب شدی، به شکرانه ی پیروزی از او درگذر.
در یکی از جنگها رسول خدا (ص) به تنهایی در سایه ی درختی خوابیده بود، ناگاه یکی از دشمنان با شمشیر، بالای سر آن حضرت ایستاد و به پیامبر خطاب کرد: اینک چه کسی قدرت دارد مانع کشته شدن تو به دست من شود؟ حضرت پاسخ داد: الله. ناگهان آن مرد بر زمین افتاد و رسول خدا به سرعت شمشیر را برداشت و بالای سرش ایستاد و گفت: حال، چه کسی تو را از دست من نجات می دهد؟ آن مرد با التماس گفت: تو بهترین حریف هستی. سپس حضرت او را به اسلام دعوت کرد که نپذیرفت، ولی تعهد کرد که با مسلمین دشمنی و جنگ نکند و پیامبر (ص) نیز او را بخشید. »
از قدیم گفته اند: «در عفو لذتی است که در انتقام نیست» و لیکن گاهی انتقام برای آرامش اجتماعی ضروری است به عنوان مثال قرآن درباره ی قاتل، دستور قصاص می دهد و آن را مایه ی حیات اجتماعی می داند و حتی با کلمه « اولوالالباب» خردمندان جامعه را مورد خطاب قرار داده تا از حکمت آن غافل نباشند.
بنابراین گذشت نیز برای خود، حد و مرزی دارد که از آن نباید تجاوز کرد، گذشت از قاتل، سارق مسلح، افراد فاسد و خیانت پیشه، چیزی جز ساده لوحی و کمک به انهدام جامعه نیست. معصومین (ع) نیز در این گونه موارد با قاطعیت عمل می کردند. امام حسن علیه السلام قاتل امیرمؤمنان (ع) را گردن زد و امام سجاد (ع) پس از شنیدن خبر کشته شدن قاتلان کربلا سجده ی شکر به جا آورد. به سخن دیگر، عفو و بخشش نسبت به افرادی که به شخص معصوم (ع) بد کرده بودند، سبب بیداری و شرمندگی آنان می شد که خود، جنبه ی تربیتی و سازندگی داشت ولی چنین رفتاری (عفو) نسبت به پایمال کنندگان حقوق اجتماعی و مفسدان فی الارض «تیغ دادن به دست زنگی مست» می باشد.


  
  

مثنوی نیایش

چیست خلقت را،هدف باشد نماز

در عبادت چیست،جزءراز ونیاز

آن خدایی کین جهان را آفرید

آدمی را از گلی دادش پدید

آفریدش هم درختان،هم گیاهان ووحوش

داد انسان را مجزا عقل وهوش

چشم زیبایی به رخسارت نهاد

موی واندام وبدن را هدیه داد

دروجودت عشق را پیمانه کرد

از محبت دردرونت خانه کرد

هرچه در هستی است ،زیبا آفرید

هم چو مروارید ودیبا آفرید

پس تشکر چیست از رب الکریم

آن خدای بس فهیم وبس علیم

با نماز وبا سجود وباسلام

با خدایت گشته ای تو همکلام

لحظه ای خلوت گزین هوشیار شو

ذکر حق گو،لایق دیدار شو

 


89/10/18::: 11:1 ع
نظر()
  
  
 کسی که در جای پای دیگران گام بر می‌دارد، از خود اثری به جای نخواهد گذاشت. بلانچارد

اگر توانستید کاری را تصور کنید، حتما می‌توانید آنرا انجام دهید.والت دیسنی

بهترین راه برای تحقق رویا از خواب بیدار شدن است. بلانچارد

 همان تغییری باش که می خواهی در دنیا ببینی. گاندی

بزرگ بیاندیشید، بزرگ عمل کنید،‌ بزرگ باشید. رابینز

 انسان زاییده شرایط نیست بلکه خالق آن است. بنیامین

 هیچ روزی از امروز با  ارزش تر نیست. گوته


89/10/17::: 7:56 ع
نظر()
  
  

 

چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می   شد صدای صحبت آنها را شنید.

اولین شمع گفت: « من صلح هستم،   هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که  به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد.

شمع دوم گفت: « من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم . » حرف شمع ایمان که تمام شد ،نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد. وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه کفت: « من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیک ترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد. کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند. او گفت: « شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟»

 چهارمین شمع گفت: « نگران نباش، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم. » چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد.

 


  
  

               «درتوحید باری تعالی»

 

 

سپاس از جان ودل گویم خدا را

                                        سپاس بی حد وبی انتها را

خداوندی که از لطف ، آفریدی

                                       زمین و آسمان و ماسوا را

رقم زد کلک قدرت با دو صد فن

                                        بخلوتگاه ظلمت نقش ما را

وجود آدمی لطف است واحسان

                                       نشاید فعل او جور وجفا را

خدائی کوسمیع است وبصیراست

                                        دهد  پاسخ  ندای  آشنا  را

پی  ارشاد  خلق  آورد  از  مهر

                                         وجود  انبیاء  و اوصیا را

شهنشاهی که از الطاف غیبش

                                       دهد اورنگ شاهی پادشا را

کجا رو آورد  بنده  اگر، شاه

                                      نبخشاید از او جرم وخطا را

طریق بندگی پیش آر واخلاص

                                      که نپذیرند جز صدق وصفا را

حقیقت گر نباشد آدمی ،را 

                                    چه فرق ازاو بود با سنگ خارا

بدست آوردن دنیا هنر نیست

                                     بدست  آور دل خلق  خدا  را

فلک دارد بخاطر نقش هائی

                                    سکندر را  و نقش ملک  دارا

بغیر از حق نماند هیچ نقشی

                                    نکوئی  کن  که ماند  یادگارا

تو آن گنجینه ی روز الستی 

                                   که حق کردت بدینسان  آشکارا

مده از دست ارج این گوهر را

                                     گرامی  دار  قدرش  زینهارا

خدای مهربانی را که دارند

                                    امید از در گهش شاه وگدا را

ز افعال بد خود شرمساریم

                                    کرم کن  عفو  فرما ، کردگارا

دری از رحمتت بگشا برویم

                                    نکو گردان بر احوالم قضا را

چه جرم ازحد فزون آمدغمی نیست

                                       شفیع آریم فردا مصطفی را

بجای آریم  پاس  شاه  مردان

                                    علی  مرتضی ، شیر خدا ، را

پش آنگه سبط اول از امامت

                                     گل  گلزار  جنت  مجتبا ، را

حسین ابن علی شاه شهیدان

                                  سرور سینه ی ، خیرالنساء، را

علی ابن حسین آنگه محمد

                                  سپس  جعفر امام  و پیشوا ، را

امام هفتمین ،موسی ابن جعفر

                                   غریب و بیکس و بی آشنا ،را

علی موسی الرضا هشتم امامی

                                    که  بر فرق فلک بنهاده،پا را

نهم نور مبین گنجینه ی جود

                                     تقی  متقی ، بدر الدجا  را

علی ابن محمد رهبر دین

                                   امام عسگری شمع هدا ،را

گل ثانی عشر مهدی که باشد

                                    وجودش افتخار ماسوا ، را

خداوندا بحق این امامان

                                ببخشای از کرم جرم وخطا ،را

خصوصاً این حقیر کاندر دو عالم

                                    به نیکان دارد امید ورجا ، را

 


  
  

معنای «ابجد» و«هوّز» و «حطی» و«کلمن » و«سعفص» و«قرشت» چیست؟

 

«الف»به معنای آلاءونعمتهای خداوند است،«باء»به معنای بهجت وشکوه اوست، «جیم» جمال خداوند و «دال» دین اوست.

«هوّز»،«هاء» هول وترس جهنم و«واو» ویل وچاه جهنم است و«زاء» نیز زفیر ونعره آنست و«حطی» به این معناست که خداوند گناهان توبه کنندگان را خواهد بخشید .

«کلمن» یعنی کلام الهی که هیچ تبدیل وتغییری در آن جایز نیست .

«سعفص» یعنی پیمانه در برابر پیمانه وجزا در برابر جزا.

«قرشت» یعنی آنها را از گوشه وکنار جمع نموده آنگاه محشورشان کرد.

منبع:کتاب قصص الانبیاء

ترجمه: یوسف عزیزی

 


89/10/10::: 10:25 ع
نظر()
  
  
   1   2      >