سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چنگ در پیمانهاى کسانى در آرید که چشم وفا از ایشان دارید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :1
کل بازدید :53572
تعداد کل یاداشته ها : 35
103/2/28
6:7 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
اکرم علی حسینی[3]
بارالها... از کوی تو بیرون نرود پای خیالم نکند فرق به حالم چه برانی،چه بخوانی ... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی ... نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
آذر 89[5] دی 89[14] بهمن 90[4]

بررسی راهکارهای ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی  

مقام معظم رهبری :"من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلباً غمگین می‌شوم." باید در جهت رفع این مشکل بزرگ ، مردم، دولت و تمام نهادها و ارگان‌ها، همگام با یکدیگر، به صورت جدی،واردعمل شوند.
کتاب و کتاب خوانی و میزان گرایش به مطالعه، امروزه یکی از شاخص‌های توسعه به شمار می‌رود. بررسی‌ها نشان می‌دهد مطالعه و کتاب خوانی وضعیت مطلوبی در ایران ندارد و عمدتا مردم ایران از خرید و یا مطالعه کتاب گریزانند و اقدامات لازم و جدی جهت ترویج و اشاعه فرهنگ مطالعه صورت نگرفته است.
برای رفع موانع و ایجاد زمینه و بستر لازم جهت ترویج و توسعه فرهنگ مطالعه، نهادهای مختلف در 5 بخش، شامل خانواده، مدارس و نظام آموزشی، کتابداران و کتابخانه‌ها، دولت و رسانه‌های گروهی و ناشران و کتاب فروشی‌ها ، باید با رفع مشکلات موجود، هم سو و هم هدف، به سمت مشخصی حرکت کنند.

نقش خانواده

خانواده عامل بسیار موثری در ایجاد عادت به مطالعه و ترویج فرهنگ کتابخوانی است. محیط و شرایط خانواده، روش تربیتی و آموزشی والدین ، طرز تفکر و نگرش والدین در رابطه با مطالعه و کتابخوانی، وجود کتب و نشریات قابل دسترس و همچنین سطح اقتصادی و پایگاه اجتماعی خانواده، نقش بسزایی در تقویت عادات مطالعه و کتابخوانی دارد.
محمد ربیع احمدخانی : ضمن اشاره به نقش خانواده، اظهار داشت: "کشور ما از سالیان دور کشوری با قدمت فرهنگی بالا بوده و نویسندگان و شاعران درخشانی داشته است ولی متأسفانه سرانه مطالعه و کتابخوانی، زیبنده مردم ما نیست. همین که آمار دقیق از میزان مطالعه مردم موجود نیست، خود نشانی از مهجوریت کتاب و کتاب خوانی در جامعه ما می‌باشد. در ریشه‌یابی این معضل باید از کودکی شروع کنیم. اولین نهادی که درآن، کودک با کتاب و کتابخوانی، انس می‌گیرد، خانواده است. پدر و مادر، بهترین معلم کودک هستند که باید شوق مطالعه را در او تقویت کنند. همچنین در منازل باید محلی اختصاصی برای کتابخانه در نظر گرفته شود."
اگر والدین و افراد بزرگتر خانواده به مطالعه علاقمند باشند، فرزندان آنها نیز، که همواره از اثرات طبیعی روابط عمیق عاطفی حاکم در خانواده های ایرانی برخوردار هستند، با کتاب، بیشتر و بهتر آشنا شده و به مطالعه و کتابخوانی، عادت می کنند.

نقش مدارس و نظام آموزشی

پس از خانواده، دشوارترین وظیفه در اشاعه کتابخوانی در هر جامعه‌ای بر عهده مدارس و نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. اگر دانش آموز در مدرسه با کتاب آشنا شده و لذت مطالعه، خودآموزی و افزایش معلومات عمومی را درک کند و به مطالعه خو بگیرد، در تمام دوران زندگی، از کتاب دست نمی‌کشد. آموزش و پرورش، چون آبی است که در سد ذهنی ما جمع می‌شود و بهره برداری از این سد (ذهن ما) را، مهیا می‌کند. ما باید علاوه بر سیستم آموزشی ، به صورت فوق برنامه، با به کارگیری شیوه‌های نوین آموزشی، روند خلاقیت و نوآوری در امر مطالعه را به دانش آموزان بیاموزیم. با تربیت مربیان مجرب و مسلط به مقوله کتاب و کتابخوانی، می‌توانیم افراد را تشویق به خواندن کتاب‌های سودمند کنیم و ذائقه کتاب خوان‌های جدیدمان را ارتقاء دهیم. البته پایه گذاری این حرکت، باید از مدیریت کلان کشور شروع شود. مدیران ارشد ما در امر آموزش باید از مشاورین فرهنگی و هنری در جهت بررسی علمی و اصولی این موضوع استفاده کنند.

 در نظام آموزشی، سه کارکرد مهم، نقش اساسی دارند؛ خواندن، نوشتن و حساب کردن. در طول دوران آموزش، فرد تحت آموزش، از سال‌های اول،‌ توانایی خواندن را می آموزد و در ادامه، به درک مطالب خوانده شده و در نهایت به نوشتن، می‌رسد.
محمود تلخابی: "تاکید بیش از حد آموزگاران بر روی مهارت خواندن و استفاده از تک منبع‌ها، سبب شده که دانش آموزان از مطالعه، لذت کافی نبرند و آن را بیشتر برای رفع تکلیف انجام دهند. یکی از کمترین نمرات ایران، در آزمون سنجش سواد خواندن در سطح بین المللی، همین لذت نبردن افراد از مطالعه خویش است. برای رفع این مشکل، باید به تقویت کتابخانه‌های مدارس و از طرفی هم استفاده از منابع مختلف در نظام آموزشی بپردازیم. کمبودهای اقتصادی و توزیع ناعادلانه ی کتاب‌ها، سبب ضعف کتابخانه‌های مدارس شده است. از طرفی هم منابع به جهت کنترلی بودن نظام آموزشی ما، محدود می‌باشند."
حسن اشرفی در مقاله "راه های ترویج فرهنگ مطالعه"، بیان می کند: "نظام آموزشی در کشورهایی نظیر ایران، نظامی غیرپویا و تک محور است. نظامی که براساس یک کتاب و یک جزوه درسی شکل گرفته، نمی‌تواند دانش‌ آموز را به سوی منابع غیردرسی و دیگر منابع اطلاعاتی رهنمون سازد. اگر نظام متکی بر پرسشگری و خلاقیت باشد، خود به خود، زمینه ساز و بسترساز مطالعه می‌شود. در این میان نقش و جایگاه معلم در اشاعه فرهنگ مطالعه را نباید نادیده گرفت. روش‌های تدریس، شیوه نگرش و رفتار توجه آمیز معلمان به کتاب و کتابخوانی، در ایجاد آمادگی ذهنی و انگیزه مطالعه در دانش آموزان موثر است. اگر معلمان و دبیران مدارس، خودشان اهل مطالعه باشند، دانش آموزان را نیز به شیوه‌های مختلف با کتاب و مطالعه آشنا می سازند."
روش‌های تدریس جذاب‌تر، دانش آموزان را بیشتر به مطالعه علاقمند می‌کند. روش‌هایی چون بازدید دانش آموزان از کتابخانه‌های عمومی شهر، گرفتن آمار کتاب‌ها به عنوان کار عملی از مراکز فروش کتاب در سطح شهر، آزاد گذاشتن دانش آموزان در انتخاب منبع برای انجام تحقیق و کار کلاسی، در دسترس قرار دادن کتابخانه‌های مدارس با طرح کتابخانه‌های آزاد (بدون حضور مسئول و ناظر که امکان دسترسی هر فرد به کتاب‌ها و انتقال آن به بیرون از محیط کتابخانه بدون ثبت کتاب، وجود داشته باشد)، آموزشی نمودن فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی برای ترغیب مطالعه بیشتر، کرایه دادن کتاب‌ها به شیوه‌ سال‌های دور و یا فروش آنها به صورت قسطی ، بسیار مفید و کارساز خواهند بود. این روش‌ها می‌توانند مطالعه را در سه بخش دیداری، شنیداری و مکتوب تقویت کنند."
از نظر کارشناسان برای بهبود نابسامانی‌های موجود در نظام آموزشی و گسترش فرهنگ مطالعه می‌توان راهکارهای زیر را لحاظ کرد: غنی کردن کتابخانه‌های مدارس، تشویق دانش آموزان به مطالعه توسط معلمان و کارکنان مدارس، برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب در کلاس‌های درس، معرفی کتاب‌های مناسب در تابلو اعلانات و مراسم صبحگاه مدارس، اهدای کتاب به دانش آموزان به عنوان جایزه، دعوت از نویسندگان و اهل قلم جهت ایراد سخنرانی در مدارس، اجرای مسابقات کتابخوانی به مناسبت‌های مختلف، اعطای بن خرید کتاب به دانش آموزان، گنجاندن درس مطالعه و کتابخوانی در برنامه درسی مقاطع مختلف تحصیلی، ایجاد و توسعه رشته‌های تربیت معلمی کتابداران جهت اداره مطلوب کتابخانه‌های آموزشگاهی، معرفی و تقدیر از اعضای فعال کتابخانه‌های مدارس، تشکیل گروه‌های مطالعه دانش آموزی برحسب علاقه آنان به موضوعات مختلف، ‌پیوند دادن موضوع مطالعه و کتابخوانی با درس انشاء، قراردادن میزان توسعه و رشد کتابخانه‌های مدارس و مطالعه بین دانش آموزان به عنوان شاخص‌های ارزیابی مدیران مدارس و ارائه آموزش‌های لازم در امر مطالعه به معلمان و دبیران.

نقش کتابداران و کتابخانه‌ها

کتابداران کتابخانه‌ها، از عوامل موثر در ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی به شمار می‌روند. کتابداران با روش‌های خلاقانه خود می‌توانند فعالیت‌های کتابخوانی را رشد داده و حتی به حوزه‌های بیرون از کتابخانه بکشانند. اگر کتابداران کتابخانه‌ها از حیث علم کتابداری و اخلاق انسانی، رشد کاملی داشته باشند، بدون تردید، همچون معلمان و استادان جامعه، معماران نسل‌های آینده بشر خواهند بود.
دکتر مهدی افضلی، دکترای مدیریت اطلاعات و کتابداری، در مورد نقش کتابداران و کتابخانه‌ها، تصریح کرد: "کتابداران، بیشتر با افرادی سر و کار دارند که خود این افراد، عادت به مطالعه داشته و کتابخوان هستند، پس باید بتوانند با در اختیار قرار دادن منابع لازم، نیازهای این قشر را برآورده کنند. اما کمبود منابع موجود و گاه فقدان آنها، سبب می‌شود که افراد مراجعه کننده به کتابخانه‌ها، حضور خود را کمرنگ‌تر کنند و تمایل آنها به سمت منابع به صورت شخصی برود. از طرفی نیز، بالا رفتن تولیدات کتاب، نباید سبب گمراهی مان شود ، زیرا بخش عظیم این تولیدات، کتاب های درسی و کمک درسی هستند. مطالعه خوب و مورد بحث در سطح جهانی، مطالعه ای فارغ از روابط کاری و اخبار می باشد و ملاک اساسی، با علاقه خواندن کتاب است."
کتابخانه‌های عمومی در صورت برخورداری از کتاب‌های مناسب و کتابداران متخصص و توجه به نیازهای مراجعین، می‌توانند عامل موثری در تشویق اقشار مختلف مردم به مطالعه شوند. کتابخانه‌های عمومی اگر جایگاه واقعی خود را بیابند و امکانات لازم و گستردگی متناسب با رشد جمعیت را به دست آورند، جامعه مخاطب آنها از حیث تاریخی و اجتماعی در مکانی از بلوغ و قدرت گزینش قرار می‌گیرد که نه تنها برآورنده نیاز اطلاعاتی هر متقاضی و زمینه ساز رویکرد مردم به سوی مطالعه و کتابخوانی است، بلکه می‌تواند به عنوان پشتیبان امر تحقیقات در کشور و ضمانتی مطمئن برای سلامت جامعه باشد.
حسین محمدی، کارشناس کتابداری و کتابدار کتابخانه عمومی می گوید، در خصوص مشکلات و کاستی های کتابخانه ها، اذعان داشت: "کتابخانه‌های عمومی به دلیل کمبودهایی که دارند، در روند ترویج مطالعه، کارایی لازم را ندارند. از این مشکلات می‌توان به بی توجهی به استانداردهای موجود در تهیه منابع و کتب، ضعف ارتباط با مدارس، دانشگاه‌ها، خانواده‌ها، رسانه‌ها و اقشار مختلف مردم، کمبود منابع علم و کتاب‌های مرجع روزآمد در کتابخانه‌های عمومی، عدم به کارگیری فنون و روش‌های عملی در جلب و جذب خوانندگان بالقوه کتاب، کمبود نیروی انسانی متخصص و کارآزموده و عدم کارایی برخی از پرسنل موجود، عدم تناسب تعداد کتابخانه‌ها با شاخص‌های رشد جمعیت، نارسایی فضا و مجموعه و عدم انسجام آنها، مجهز نبودن کتابخانه‌ها به تجهیزات لازم، دستگاه‌های تکثیر، خدمات سمعی و بصری، نداشتن کتابدار مرجع برای پاسخگویی به سوالات علمی مراجعین، متناسب و هماهنگ نبودن کتب کتابخانه با شرایط و نیازهای مراجعان، نداشتن فعالیت‌های جانبی مانند مسابقات کتابخوانی، قصه گویی، نمایش فیلم، بی توجهی به دل انگیز سازی فضای کتابخانه و چیدمان تجهیزات و ناکافی بودن سالن‌های مطالعه در کتابخانه‌های عمومی، اشاره نمود."
برخی از صاحب نظران معتقدند که توجه به استانداردهای موجود در راه اندازی و ایجاد کتابخانه‌های عمومی و مجهز نمودن آنها به کتاب‌های جدید و به روز، تجدید نظر در شیوه مجموعه سازی و انتخاب کتاب برای کتابخانه‌های عمومی، برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب با حضور نویسندگان و اعضای کتابخانه‌ها، برگزاری برنامه‌های جنبی از قبیل مسابقات کتابخوانی، قصه گویی، شب شعر، نمایش فیلم، جهت جذب مراجعین، غنی کردن بخش مرجع کتاب‌های عمومی و استخدام کتابداران مرجع، جهت پاسخ گویی به پرشس‌های علمی مراجعین، توسعه و گسترش فضاهای مناسب مطالعه در کتابخانه‌ها، ایجاد و ارتباط و هماهنگی با مدارس جهت بازدید دانش آموزان از کتابخانه‌ها و حضور کتابداران کتابخانه‌های عمومی در مدارس و تشریح خدمات و فعالیت‌های کتابخانه، از راهکارهای ارتقاء فرهنگ مطالعه و کتابخوانی توسط کتابداران و کتابخانه‌ها می‌باشد.




89/10/8::: 7:3 ع
نظر()
  
  

                                       عزت و ذ لت  

درباره حکمت عزت باید بگوییم اگر با دقت کامل به فلسفه آن توجه شود.نتیجه اینطور بد ست می آید که بشر با عزت آفریده شده است ، با عزت هم قدم به عرصه این جهان گذاشته است ، وهمیشه دارای چنین عوامل وصفاتی می باشد. که می تواند مقام ومنزلت عزت را آشکار نماید.

واما نکته مورد توجه در اینجاست که خود انسان نتوانسته بحد کامل معنی عزیز بودن را درک کند وعزت واقعی را بشناسد،باین عبارت که عزت ولذت همیشه ودر تمام اوقات از زندگی با بشر همراه است ، وچون وجود خارجی نداردخیال می کند که شاید عزت ولذتی وجود ندارد.وعلت همان نداشتن ظرفیت واستقامت در مقابل نا ملایمات خود ساخته است که باو فشار می آید ومعتقد است که این گونه فشار های زندگی ذلت می باشد .

در صورتی که مسئله بسیار واضح وروشن است ،زیرا عزت ولذت است که او را وادار بحرکت وخواستن وبهتر زندگی کردن وبیشتر عمر نمودن می نماید ،وساعت بساعت نیروی تمایلی را در وجود تقویت می کند وپیوسته دارای آمال وآرزوهای بیشتر ونوینتری می گردد، وبرای دسترسی پیدا کردن بموجودات طبیعی واشیاء ووسایل زندگی تلاش بیشتری مینماید.

ولی نکته وموضوع دیگر در این است که هر فردی بنحوی آن را احساس ویا درک می کند، ویا در راه ومکانی بدنبال آن به جستجو می پردازد باین معنی که هر انسانی از طریق مخصوصی آن را کسب ویا حس خواهد نمود وبا روش خاصی از آن استفاده می نماید.

اما در بین کلیه افراد آن سلسله وطبقه ای که از راه تقوا وشئون حساس وروش انسانیت حقیقی وهمنوع دوستی وخدا پرستی وراه صحیح ومعلومات ارزنده پیش میگیرند وکسب عزت می کنند، بهتر لذت خواهند برد واین سلسله از اشخاص همیشه در ناز ونعمت خداوند خالق غوطه ور می باشند واز هر جهت کسب فیض خواهند نمود.

آری عزت وذلت بدست خداوند یکتا میباشد،ولی عوامل ایجاد کننده وبوجود آورنده آن را بنام عقل در مغز بندگان خود قرار داده است. که هر انسان معقولی بتواند راه بدست آوردن عزت را پیش بگیرد،ومقام با عظمت انسانیت را حفظ کند.

پس بشر اگر بخواهد میتواند همیشه با عزت وشخصیت زندگی کند،وسعادت دو عالم را برای خود مهیا سازد مثلا افرادی که از راه سرقت وتجاوز وخیانت بدنبال عزت ولذت دنیا میروند،واز آنراه یکنوع خوشی میاندیشند،غافل از اینکه اینهاخوشی ولذت نیست ، بلکه راه وروش بدبختی وتیره روزی وذلت وخواری میباشد، که خودشان نمیتوانند آن را درک کنند.

ولی آنروزی که پی به اشتباه خویش بردند،ویا به چنگال عدالت گرفتارشدند، آنوقت است که می فهمند چه ذلت وعذابی را برای خود بوجود آورده اند.

وانگهی بهترین منادی در موقع مرتکب شدن عمل خلاف وخیانت همان ترس ومتزلزل شدن وجدانست وهمین امر دلیل وشاهد بسیار زنده ایست از برای اثبات مطلب وکلمه ذلت،که بنام خوف در وجود جریان پیدا می کند،وتزلزل تمام عوامل وجود را احاطه می نماید،واز طرف دیگر بدون شک در چنین مواقع وجدان شخص دچار ناراحتی فراوانی می شود،وافکار را پراکنده می کند،ونظام مرتب دوران را بهم می زند.

لذا وقتی نظم فکری وارادی جهان درون بر هم خورد،یقیناً نظم زندگی برونی نیز برهم خواهد خورد پس بهتر است که همیشه برای اهمیت عزت وشرافت وحفظ حیثیت سعی وکوشش بخرج بدهیم وخویش مواظب ومراقب اعمال وکردار وآداب زندگی خود با دیگران باشیم.

اما راجع به عزت نفس که بیشتر اشخاص معقول در این باره بسیار استعداد واستقامت بخرج میدهند ودر مقابل هر کس وناکسی گردن کج نمی کنند، چون وقتی انسان کلمه احترام وعزت را فراموش کرد،بطور حتم تملق از هر کسی       می گوید،ورهین منت اشخاص می شود،ولی چنانکه باین فکر افتاد که باید عزت نفس خویش را حفظ کند،آنوقت است که خواه نا خواه با اراده راسخ ونیروی ایمان وشهامت وجودی از میدان مبارزه زندگی بیرون نمی رود،وبعلاوه دچار ضعف وسستی نمیگردد.

لکن سراسر عمر انسان تمام مبارزه با زندگی میباشد، هر شخصی که در این مبارزه دچار ضعف عزت نفس گردید، بی شک با شکستهای گوناگون زندگی روبرو خواهد شد،وروی این اصل بهتر است که در مقابل ناراحتیها ودشواریها وسختیها مردانه بایستبیم. مبارزه خود را شروع نماییم وخیال کنیم که در میدان جنگ قرار گرفته وباید در مقابل دشمن ایستادگی نماییم،واگر لحظه ای غافل شویم،هدف تیرکشنده بیگانه ای قرار خواهیم گرفت.

زیرا شرافت انسانی وقتی برقرار است، که عزت نفس ووجود یا نیرویی داشته باشد وکلمه فقر وحقارت را سرکوب کند،والا بدون چنین روحیه وقدرت وشهامت معنوی ،شک ندارد که انسان با مشکلات ودردسرهای بسیاری روبرو میشود،ومقام اشرفیت را بوسیله انحراف هوای نفس ضایع می گرداند،زیرا عزت نفس را نمی توان از طریق غرور شهوت وطغیان غرائز جنسی بدست آورد،وبهترین راهی که منتهی بمرکز عزت می گردد،همانا از راه صفات حسنه وملکات اخلاقی است. آنا نکه خلق وخوش وصفات نیک دارند همیشه غرق در عزت ولذت مادی ومعنوی هستند،وروزگار خود را از هر جهت در ناز ونعمت میگذرانند.ومحبوبیت فوق العاده ای را نزد دیگران پیدا می کنند.

وعلاوه بر اینکه در بین افراد اجتماع خویش محبوب ومحترم جلوه کرده اند،در پیشگاه خداوند خالق هم احترام دارند، ومقام وشرفیت خود را حفظ مینمایند.ایضاً از طرف دیگر حفظ تعادل وتسلط بر نفس است که هر شخصی عزت وخودی را بحد تکامل میرساند، ودر کلیه جهات زندگی مسلط میباشد،وزیر بار هر کس وناکسی تن در نمی دهد،ولیاقت وشخصیت را مقدم بر یکسلسه از احتیاجات مادی میپندارد،واکثر اوقات اندیشه وافکارش درباره حقیقت زندگی دور می زند ونظم آنرا مراعات می نماید.وستایش نسبت به پروردگار خود را فراموش نمینماید.

آری باید عزت نفس را حفظ نموده،تا اینکه شخصیت معنوی محفوظ بماند،چون نباید بدون تمایل واراده، منتظر این باشیم که دیگران عزت واحترام وجودی ما را حفظ کنند،بلکه این موضوع را باید هر فرد علاقمند بآن قبل از هر کس خود بفکر حفظ آن باشد.وتسلط بر نفس وافکار خویش پیدا کند ودر موارد ضروری وحساس اراده و استقامت بخرج دهد.

پس اگر خویشتن طالب فیض هستیم ،باید ابتداء خودمان سعی وکوشش بخرج بدهیم ، وقدم اول را با نیروی ارادی خویش برداریم،تا اینکه در راه حفظ مقام وشخصیت وعزت نفس موفقیت حاصل نمائیم زیرا آنچه را که تاکنون تجربه بما نشان داده است ،اشخاص قانع غنی می باشند،وهمین دلیل بزرگی در راه بزرگداشت خویش مستعد بوده است.

برای اثبات موضوع عزت باید بگوییم بهترین شاهد را می توان از طریق اشخاص طماع بدست آورد باین عبارت که افراد حریص وطمع کار نمی توانند عزت نفس خود را حفظ نمایند،یعنی هیچ موقع بآنچه که داراهستند قانع نمی باشند وتمام اوقات باارزش وجودی را فدای حرص وجودی خویش می نمایند،وجریان حفظ شخصیت در نظر آنان مطرح نیست.واما راجع به یک نوع عزتی که از راه مادیات نصیب انسان میگردد، که باز بدست آوردن ومصرف کردن آن متفاوت است،باین عبارت که بایدبگوئیم عده ای ممکن است اینطورفکرکنند،که اگرثروت زیادی داراشوند.  بهمان نسبت هم عزت را دارامیگردند،درصورتیکه راجع باین موضوع از دو جهت باید تفکر نمود وبه آن عمل کرد، به این معنی که دارا شدن ثروت بسیار خوبست .ولی مشروط باینکه با عزت وشرافت واز راه مشروع بدست آورده شود،

پس بهمین با گذشت در راه بوجود آمدن محبوبیت وعزت مصرف گردد،وبه وسیله آن هر شخصی مقام واحترام خود را نشان بدهد،که هم شخصیت وجودی خودش محفوظ بماند وهم در راه خدمت بجامعه ویا همنوع صرف کند.

چنانکه ثروت نصیب انسان بشود،وگذشت در مصرف آنرا نداشته باشد.علاوه براین که احترام وعزت خودش را حفظ نکرده خود را نیز مورد حسادت دیگران قرار داده است وباعث بوجود آمدن ذلت برای خود ودیگران می شود.  

پس بهمین دلیل باید بگوئیم. بازگذشت معنوی هم باید صرف مادی بکار رود،تا اینکه بتوان عزت خود را حفظ کرد.وسبب برقراری مقام وشخصیت وجودی گردید.

مثلا یک عده از نظر خودشان خیال می کنند که واقعاً از طریق زور واحجاف بدیگران می توانند مقام واحترامی راکسب نمایند ولی غافل از این هستند که دیگران از ترس آبرو وحیثیت وشرافت خویش بآنها احترام می گذارند،ویا در مقابل چنین اشخاصی تواضع می نمایند،واین بزرگترین ضرر وزیانیست که بشخصیت آنان وارد میآید،وخویشتن بآن توجه ندارند،واز نظر ظاهر خیال می کنند که افراد از روی حقیقت بآنان احترام می گذارند.لکن غافل از این بوده که اشخاص از صمیم قلب وارادت خالص آنها را مورد احترام وعزت قرار نداده، بلکه از روی ترس ویا احتیاج است که خود را چنان شیفته وشیدا نشان می دهند والا منظورشان عزت واحترام گذاشتن نمی باشد، ورفتارشان از روی اجبار است که در مقابل طرف آنطور وانمود می کنند.

لذا باید همیشه در تمام امور سعی کرد که باعث ذلت برای خودمان نگردیم،واثر نا مطلوب آن دامنگیر دیگران نیز نشود که ایجاد ذلت برای آنان شود شر آن بخودمان برگشت کند، چون خواه ناخواه اثر اعمال وگفتار ونیات در هر زمان که شده بخود انسان می رسد.

پس بوجود آورنده عزت وذلت خود انسان است واز هر دریچه که زندگی را بنگریم . بهمان میزان هم نتیجه گرفته    می شود،که بازروشن بین شدن بزندگی بهترین طریقه ایجاد راحتی خواهد بود،که هر فردی می تواند دیده بصیرت وقلب روشن خود را بکار بیاندازد. البته طبق یک اصول وحدود واندازه ای ،که از جهات دیگر ایجاد نارضایتی ننماید برای اینکه زیاد از اندازه خوشبین شدن هم،گاهیست که انسان را با یکنوع ضررهای دیگری روبرومیسازدواما     نکته ای را بیش از هر چیز باید در مورد حفظ عزت نفس بکار برد،ومورد توجه کامل قرار داد،اینست که گاهی بعضی از اشخاص روی انسانیت وخوشبینی دیگران سوء استفاده می کنند،ویا بنظر حقارت به انسان می نگرند.

فلذا برای اینکه در نظر دیگران حقیر وخوار نگردیم وعزت نفس را از دست نداده باشیم،بهتر آنست که استعداد وایستادگی را به خاطر داشته باشیم وتاب وتوان معنوی را تقویت نماییم،تا اینکه بانیروی ایمان بخداوند واراده راسخ رشیدانه وبا شجاعت در مقابل ناملایمات ودشواریها قدم بر داریم وکسب موفقیت کرده باشیم.

منبع:کتاب زشتیها وزیباییها

اثر:سید حسین چاوشی

 

 


89/10/8::: 12:51 ص
نظر()
  
  

                                    دعای گنج العرش

                                     بسم اللّه الرحمن الرحیم

لا اله الا اللّه سبحان الملک القدوس*لا اله الا اللّه سبحان العزیز الجبار

 لا اله الا اللّه سبحان الروف الرحیم*لا اله الا اللّه سبحان الغفور الرحیم

 لا اله الا اللّه سبحان الکریم الحکیم*لا اله الا اللّه سبحان القوى الوفى

لا اله الا اللّه سبحان اللطیف الخبیر*لا اله الا اللّه سبحان الصمد المعبود

 لا اله الا اللّه سبحان الغفور الودود*لا اله الا اللّه سبحان الوکیل الکفیل

 لا اله الا اللّه سبحان الرقیب الحفیظ *لا اله الا اللّه سبحان الدائم القائم

 لا اله الا اللّه سبحان المحى الممیت*لااله الا اللّه سبحان الحى القیوم

لا اله الا اللّه سبحان الخالق البارى*لا اله الا اللّه سبحان العلى العظیم

 لا اله الا اللّه سبحان الواحد الاحد*لا اله الا اللّه سبحان المومن المهیمن

 لا اله الا اللّه سبحان الحسیب الشهید*لا اله الا اللّه سبحان الحلیم الکریم

 لا اله الا اللّه سبحان الاول القدیم *لا اله الا اللّه سبحان الاول الاخر

 لا اله الا اللّه سبحان الظاهر الباطن*لا اله الا اللّه سبحان الکبیر المتعال

لا اله الا اللّه سبحان القاضى الحاجات* لا اله الا اللّه سبحان الرحمن الرحیم

لا اله الا اللّه سبحان رب العرش العظیم*لا اله الا اللّه سبحان ربى الاعلى

 لا اله الا اللّه سبحان البرهان السلطان*لا اله الا اللّه سبحان السمیع البصیر

 لا اله الا اللّه سبحان الواحد القهار*

لا اله الا اللّه سبحان العلیم الحکیم

 لا اله الا اللّه سبحان الستار الغفار*لا اله الا اللّه سبحان الرحمن الدیان

 لا اله الا اللّه سبحان الکبیر الاکبر* لا اله الا اللّه سبحان العلیم العلام

 لا اله الا اللّه سبحان الشافى الکافى*لا اله الا اللّه سبحان العظیم الباقى

 لا اله الا اللّه سبحان الصمد الاحد *لا اله الا اللّه سبحان الارض و السموات

 لا اله الا اللّه سبحان الخالق المخلوقات* لا اله الا اللّه سبحان من خلق اللیل و النهار

 لا اله الا اللّه سبحان الخالق الرزاق* لا اله الا اللّه سبحان الفتاح العلیم

 لا اله الا اللّه سبحان العزیز الغنى*لا اله الا اللّه سبحان الغفور الشکور

 لا اله الا اللّه سبحان العظیم العلیم  *لا اله الا اللّه سبحان ذى الملک و الملکوت

 لا اله الا اللّه سبحان ذى العزه و العظمه  * لا اله الا اللّه سبحان ذى الهیبه و القدره

لا اله الا اللّه سبحان ذى الکبریاء و الجبروت * لا اله الا اللّه سبحان الستار العظیم

لا اله الا اللّه سبحان العالم الغیب  * لا اله الا اللّه سبحان الحمید المجید

 لا اله الا اللّه سبحان الحکیم القدیم  * لا اله الا اللّه سبحان القادر الستار

لا اله الا اللّه سبحان السمیع العلیم  * لا اله الا اللّه سبحان الغنى الرحمن

لا اله الا اللّه سبحان القریب الحسنات  * لا اله الا اللّه سبحان الولى الحسنات

لا اله الا اللّه سبحان الصبور الستار *لا اله الا اللّه سبحان الخالق النور

 لا اله الا اللّه سبحان الغنى المعجز  * لا اله الا اللّه سبحان الفاضل الشکور

 لا اله الا اللّه سبحان الغنى القدیم   * لا اله الا اللّه سبحان ذى الجلال المبین

 لا اله الا اللّه سبحان الخالص المخلص  * لا اله الا اللّه سبحان الصادق الوعد

 لا اله الا اللّه سبحان الحق المبین  * لا اله الا اللّه سبحان ذى القوه المتین

 لا اله الا اللّه سبحان القوى العزیز *لا اله الا اللّه سبحان الحى الذى لایموت

 لا اله الا اللّه سبحان العلام الغیوب * لا اله الا اللّه سبحان الستار العیوب

لا اله الا اللّه سبحان المستعان الغفور*لا اله الا اللّه سبحان رب العالمین

 لا اله الا اللّه سبحان الرحمن الستار* لا اله الا اللّه سبحان الرحیم الغفار

لا اله الا اللّه سبحان العزیز الوهاب *لا اله الا اللّه سبحان القادر المقتدر

 لا اله الا اللّه سبحان ذى الغفران الحلیم*لا اله الا اللّه سبحان الملک الملک

لا اله الا اللّه سبحان البارى ء المصور*لا اله الا اللّه سبحان العزیز الجبار

لا اله الا اللّه سبحان الجبار المتکبر* لا اله الا اللّه سبحان اللّه عما یصفون

 لا اله الا اللّه سبحان القدوس السبوح* لا اله الا اللّه سبحان رب الملائکه و الروح

 لا اله الا اللّه سبحان ذى الالاء و النعماء *لا اله الا اللّه سبحان الملک المقصود

 لا اله الا اللّه سبحان الحنان المنان*لا اله الا اللّه سبحان ادم صفى اللّه

لا اله الا اللّه نوح نجى اللّه *لا اله الا اللّه ابراهیم خلیل

اللّه لا اله الا اللّه اسمعیل ذبیح اللّه *لا اله الا اللّه موسى کلیم اللّه

لا اله الا اللّه داود خلیفه اللّه* لا اله الا اللّه عیسى روح اللّه

لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه و صلى اللّه على خیر خلقه و نور عرشه افضل الانبیاء و المرسلین حبیبنا و سیدنا و شفیعنا و مولینا محمد و على اله و اصحابه اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین  

 

 

 


89/10/4::: 9:46 ص
نظر()
  
  

                                       یا علی

    ای بلند از عرش جایت یا علی

    عقل  قاصر از ثنایت  یا  علی

                                          مستم از جام  ولایت  یا  علی

                                        چشم بر جود و عطایت  یا علی

                      ای به قربان سخایت یا علی

    من به دور شمع  تو پروانه ام

     سوخته بال و پر و کاشانه ام

                                           آنچنان از عشق تو  دیوانه ام

                                          کز همه خلق جهان بیگانه ام

                       عاجزم مسکین گدایت یا علی

   گر چه  خوارم از گلستان توام

    خواریم  بنگر به   قربان  توام

                                            خادم پیری  و  دربان   توام

                                            آن نی ام من از نیستان نیستم

                        در لبم  شور ونوایت  یا  علی

   نام  تو شاها   به   قرآن    کریم

  منتخب از حق علی  است و حکیم

                                      ای  صراط   تو  صراط  مستقیم

                                     چون تویی بر دوزخ  وجنت  قسیم

                        حکمرانی کو سوایت یا علی

  ای ز یزدان  تاج  کرمنا  به   سر

   آدم از خاک  و تو بر خاکی  پدر

                                      مادر  گیتی     نمی زاید    دگر

                                      مجمع   الضداد   مانندت   پسر

                   گفته  این را  مصطفیایت  یا  علی

   گفته  اصحاب  یمین  حی   احد

   در بهشتند  و  بری از جمله  بد

                                 خوش بود دعوی چو باشد  مستند

                                  آن  یمین  اسم  تو  باشد  در عدد

                   افضل  از جنت  رضایت  یا علی

   دوستانت   را  خداوند   مجید

   وعده  داد  و دشمنانت را وعید

                                   ای صفات هو ز اوصاف  پدید

                                    در شب  معراج  پیغمبر  شنید

                     از پس پرده صدایت یا علی

  ای  که  بر راه  هدایت  مشعلی

  عاشقان را دل ز مهرت منجلی

                                  در احد جبریل با صوت جلی

                                   در ثنایت  لا  فتی  الا  علی

                    گفته  از  قول  خدایت  یا  علی

    فاطمه  بنت  اسد   بانوی  راد

    تا تورا ای سر خدا  در کعبه  زاد

                                 کشف  شد هستی خدا را خانه زاد

                                   خالق    عالم   علیت    نام  داد

                        خواند احمد مرتضایت یا علی

    نیست جز دست تو دست کردگار

    کار هر کس  را  ببندد  روزگار

                                 خواندت  گر  با  دل    امیدوار

                                می گشاید  هر گره  باشد  به  کار

                      پنجه ی مشگل گشایت یا علی

    از ازل بر مهر تو دل داده ام

    با  تولایت  ز  مادر    زاده ام

                                     دستگیری  کن  ز  پا  افتاده ام

                                     آگهی عمری است رو بنهاده ام

                     بر در دولت سرایت  یا  علی

   ای یگانه مخزن حق را گهر

   لفظ   انسانیت  از  تو مفتخر

                                         گفت ختم  الانبیا  خیرالبشر

                                         از تنم هستی علی مانند سر

                      زیب دوشم نقش پایت یا علی

   من غریب  بینوایم  یا علی

   بی کسم  بی آشنایم  یا علی

                                         نیست غیر از رجایم یا علی

                                        قنبرت  را  خاکپایم  یا  علی

                       می پرم اندر هوایت  یا علی

   من کجا مدحت کجا  ای  بیقرین

  مظهری بر حضرت جان آفرین

                                       دفتر وصف  تو قرآن  مبین

                                       مادحت  ذات  خدای  لامکین

                  نیست  کافی  قل  کفایت  یا  علی

  ای که در انجیل  وتورات وزبور

  مدح  تو  گفته   خداوند    غفور

                                      از مدیحت خامه ام دارد قصور

                                       معنی  و مفهوم  از  الله    نور

                    هیکل  ایزد  نمایت  یا  علی

    جز در عالم  پناه  تو  شها

   برحسینی نیست دیگر ملتجا

                                        بندگان را جز به مولا نی رجا

                                       چون تو مولایی کجا باشد کجا

                 ای  به  قربان  وفایت  یا  علی

 


  
  

آفات مطالعه:

 

1-    نبودن علاقه وانگیزه برای مطالعه

2-    زدگی ودلسردی از مطالعه ،در نتیجه ی:

-         خواندن کتاب نا مناسب

-         مطالعه بدون تشویق

-         مطالعه گسسته از عمل ونتیجه خارجی

3-    حیرت وسرگردانی

این آفت،از عدم برنامه در مطالعه،هضم نکردن صحیح مطالب، رفع نشدن اشکالات ،نتیجه نگرفتن از مطالعه،انبوهی کتابهای موجود در باره موضوعی خاص یا عدم انتظام صحیح در معلومات حاصله از مطالعه ناشی می شود.

4-    هرزگی

یعنی سرزدن به هر کتابی وکتابخانه ای وگشودن آن وخواندن صفحاتی ولی به آخر نرساندن. این آفت باعث می شود که انسان نتواند روی موضوع یا کتاب خاصی تأمل وتوقف واندیشه کند. سرکشی به هر کتاب ونخواندن کامل وبهره نبردن ،می تواند از عوامل همچون:«وسوسه»،«بی حوصلگی» یا «بی هدفی» سرچشمه بگیرد.

5-    مرید در بست

گاهی انسان چنان شیفته یک نویسنده ومجذوب یک کتاب می شود که مرید در بست می گردد وهمه حرفهایش را به نحو مطلق می پذیرد.این حالت پذیرش در بست ومطلق سازی ومطلق اندیشی نسبت به افکار یک نفر یا محتویات آثاری خاص ،ممکن است استقلال رأی وقدرت تشخیص وارزیابی را از انسان بگیرد وانسان ،

«کپیه ی کتاب » شود .البته در این مورد استثنا هم هست وبرخی افراد وکتابها «خوب محض » اند وقابل تأیید وقبول.

 

6-    غرور

علم،در دلهای نا مهذب، غرور وتکبر می آورد. کسی هم که اهل مطالعه باشد ،ممکن است از این راه ،به خودخواهی وغرور گرفتار شود وبا مطالعه ی چند کتاب،فکر کند همه ی قله ها را فتح کرده وهمه دانشها را در خود ذخیره کرده است،ودر نتیجه به دیگران بی توجه می شود وگاهی هم اهل ادّهای بی اساس ودروغ می شود ومعلومات خویش را به رخ دیگران می کشد. مطالعه نباید برای انسان،غرور علمی وشخصیت کاذب بیاورد. برای نجات از این آفات، خوب است انسان راهنمای مطالعه ومربی داشته باشد واز تجارب افرادآگاهع ودلسوز استفاده کند وشرح حال بزرگان خود ساخته ووارسته را زیاد بخواند. از قول «مونتسکیو»نقل شده است:باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی دانیم .

نکات جنبی:

غیر از اصول وروشها ونکات یاد شده، نکته های دیگری هم وجود دارد که جنبی است ودر امر بهتر مطالعه کردن مفید است که به آنها اشاره می شود:

1-    ایجاد حالت روحی وآمادگی معنوی؛ ازراه وضو گرفتن،روبهقبله بودن،به قصد قربت وعبادت مطالعه کردن.

2-    دقت در حالت جسمی که به صورت عادی باشد؛یعنی فرد مطالعه کننده ،در حال عجله وشتاب،تشویش خاطر،گرسنگی زیاد،سیری مفرط،خستگی وکوفتگی، بی حوصلگی نباشد،که اینها بازده مطالعه را کم  می کند.

3-    انتخاب زمان مناسب؛ در طول عمر،فرصتهای نوجوانی وجوانی بهترین فصل آموختن است.ودر ایام معمولی ،هنگام صبح ونشاط اول روز،مغز انسان آماده تر است. حتی در اختصاص کتابها وموضوعات به اوقات مناسب آن باید دقت کرد. در نشاط صبحگاهی باید کتابهای عمیق ترکه احتیاج به دقت وآمادگی ذهنی بیشتر دارد بخواند، وکتابهای سطحی و ساده را در اوقات خستگی وآخر شب و...گذاشت. باید تقسیم وقت را برای مطالعه ،به نسبت اهمیت موضوع قرار داد.

4-    مکان مناسب؛ اگر مکان مطالعه ،شلوغ وپر سر وصدا باشد،یا خیلی سرد یا گرم یا نا مناسب باشد،انسان یا ناراحت می شود،یا دچار تشتت فکر.

5-    نور کافی؛ نور کم به چشم فشار می آورد،همچنین نور زیاد ،که بر کاغذ سفید وبراق بتابد وچشم را بزند. بهتر است که نور،غیر مستقیم به کتاب بتابد. مطالعه در وقت غروب،که نور به حد کافی نیست،برای چشم مضر است.گفته اند:«مَن اَحَبَّ کریمتَیهِ فَلیَحذَرِ المطالعةَ عِندَ الغروب»یعنی: «هر کس دو گرانبهای خود(چشمهایش)را دوست دارد، از مطالعه هنگام غروب بپرهیزد.»

6-    فاصله ی چشم وکتاب؛ در حدّمتوسط اگر سی سانتیمتر باشد،کافی است؛نه دورتر ونه نزدیکتر.

7-    مطالعه بدون حرکت؛کتاب خواندن در حال راه رفتن یا در اتومبیلی که لرزش دارد،یا به هر نحوی که به چشم فشار آورد وخسته کند ،مضر است.

8-    کیفیت نشستن؛ نحوه نشستن هنگام مطالعه مهم است .باید حالت کمر وستون فقرات وتسلط ما بر کتاب،عادی باشد تا انسان قوز در نیاورد وبه بیماریهای دیگر مبتلا نشود.

9-    پرهیز از پیشداوری؛ مطالعه بدون پیشداوری نسبت به مولف وکتاب ،وبدون داشتن ذهنیت خاص،مارا در بهره وری از کتاب، کمک می کند. گاهی می توان از کتابهایی هم که نویسنده اش مساله دار است،با توجه به محتوایش استفاده کرد.

کتاب ،یا دوست خاموش

نکات زیر را در مقایسه کتاب ،با دوست خاموش، می توان برای دانش آموزان وخرد سالانی که با کتاب وکتابخانه سرو کار دارند تذکر داد، نکات ،هم شیرین وهم آموزنده است، تاضمن نگهداری خوب از کتاب ،بهره بیشتری ببرند:

1-    دوست خاموش را ما باید به حرف آوریم، کتاب را هم باید خواند تا با ما حرف بزند.

2-    آزردن دوست،بد است وموجب قطع دوستی است.پاره کردن کتاب هم چنین است ونیز کثیف کردن،خط خطی کردن، مداد ودفتر لای کتاب گذاشتن.

3-    بی اعتنایی به دوست ،نا پسند است.پرت کردن کتاب نیز نوعی بی اعتنایی است.

4-    دوست اگر بی فایده باشد،لز دوستی چه فایده؟کتابی هم که تنها دکور خانه وزینت طاقچه باشد به آن دوست می ماند.

5-    کتاب گران،مثل دوست پرتوقع است،که افراد به سراغش کمتر می روند.

6-    در دوست،مهم فکر واخلاق اوست ،نه لباس وظاهرش.کتاب خوب هم بستگی به محتوا ومطلب دارد،نه جلد ونوع کاغذ.

 7-       انسان بی مطالعه، مانند افراد بدون دوست است.

8-    کتاب نیمه مطالعه ،مانند دوست نیمه راه است.

9-    انسان دوست از دست داده، مثل مطالعه بدون یادداشت است.

10-           شناخت دوست از دشمن لازم است. تشخیص کتابهای خوب وبد ومفید ومضر نیز ضروری است.

11-           دوست مفید ،کوچک وبزرگ ندارد. کتاب آموزنده هم جیبی ووزیری وقطع کوچک وبزرگ ندارد.

12-           انحصار دوست برای ما غلط است.انحصار کتاب هم چنین است.کتاب را برای مطالعه باید به دیگران امانت داد،نه آنکه احتکار کرد.

 منبع :کتاب روشها

تالیف :جواد محدثی

 


89/10/2::: 9:32 ص
نظر()
  
  

               هدف از مطالعه و راههای صحیح مطالعه:

هدف از مطالعه:

می کوش به هر ورق که خوانی       تا معنی آن تمام دانی

با همه ی گسترش وتنوع وجاذبه هایی که در رسانه های گروهی وامکانات ارتباطی واطلاع رسانی وفیلم وفرستنده و...دارند بازهم «کتاب ومطالعه» جایگاه خود را دارد وکتابخوانی بخش عمده ای از اوقات بسیاری را به خود اختصاص داده است .از این رو توجه به نکاتی پیرامون روش مطالعه ضروری است .

«مطالعه »خوراک روح وفکر انسان است و«کتاب» سفرهای است که غذاهای گوناگون را در اختیار خوانندگان می گذارد.

«نویسندگان »نیز به صورت تولید کننده یا عامل تهیه وتوزیع وعرصه فراورده های فکری در این میان سهیم اند.

باید با کتاب دوست ،انس گرفت ،در سفر وحضر همراه داشت وخستگی های روحی وعدم نشاط را با آن درمان کرد ومطالعه را گامی برای جلوگیری از هدر رفتن فرصتها دانست.

هدف از مطالعه ،فراگیری وبه خاطر سپاری است؛ نه صرفاً گذراندن وقت ومشغول بودن .از این رو،نحوه برخورد با کتابها هم به تناسب عمق ومحتوا وموضوعش فرق می کند .

    برخی از نویسندگان ،کتابها را به سه نوع تقسیم کرده اند :

1-    چشیدنی

2-    بلعیدنی

3-    هضم کردنی

کتابها ی چشیدنی را باید نگاهی اجمالی وگذرا کرد ودر همین حدّ فهمید که چیست ودرباره چیست .

کتابهای بلعیدنی ، نکات مفید دارد وباید خوانده شود . ولی چندان نیازی به تعقل و تأمل ندارد وبه صرف خواندن سریع هم مقصود حاصل می شود ؛ مانند کتابهای تاریخی ،قصّه ،رمان ،فکاهیّات ،مجلات وروزنامه ها .

کتابهای هضم کردنی ، نیاز به دقت وتأمل دارد تا مطالبش فهمیده وبه خاطر سپرده شود ؛مانند کتابهای علمی وتحقیقی وفنی وآموزشی و...

«نیچه » گفته است :هر کس بخواهد کتابهای مرا بفهمد ،باید مانند «گاو» باشد.(یعنی حالت نشخوار وهضم مطالب ،یاد آوری خوانده شده ها وفکر روی آن)

انتخاب کتاب:

نسبت به کتاب وموضوع مورد مطالعه ،باید حالت انتخابی داشت نه غافلگیری. گاهی موضوعاتی مطرح می شود که بحث روز است ،یا هر روز کتابهای جدیدی به صحنه می آید . در اینکه باید کدام موضوع را ودر هر موضوعی کدام کتاب را خواند ،انسان باید حالت فکر قبلی وانتخاب داشته باشد ؛نه اینکه غافلگیر موضوعات وکتابها شود همیشه حالت عکس العملی داشته باشد.

همچنین نسبت به موضوعات وکتب ،انسان باید اهّم ومهّم کند ؛یعنی درجه اولویتها واهمیتها وضرورتها را سنجید وبراساس آن ،وقت خود را صرف مطالعه کند ،وگرنه کتاب بسیار است وبدون این اولویت بندی ،سرمایه وقت، بیهوده از دست خواهد رفت .

این مراعات اولویت ها وضرورت،هم در انتخاب موضوع مورد مطالعه لازم است (چون موضوعات فراوانی است که همه مفید وخوب است .)

هم در انتخاب کتابهای معتبر وغنی درباره هر یک از موضوعات .بدون این نکته ،چه بسا عمر وفرصت در مطالعه آثار کم فایده وغیر معتبر سپری خواهد شد ووقتی هشیار می شویم که فرصتها گذشته وبسیاری از کتابهای سودمند ولازم ،مطالعه نشده است .به تعبیر حضرت علی (ع) هر کس به کار غیر مهم بپردازد ،کار مهمتر را ضایع وتباه می سازد «مَن اشتغل بغیر المهم ضیع الاهم»

واین همان «مدیریت زمان» واستفاده بهینه از فرصتها در همه کارها از جمله کتابخوانی است .سوال از اهل مطالعه واطلاع در هر رشته ،دسترسی مارا به «بهترین ها»درهر موضوعی آسانتر می سازد .

به تعبیر قرآن کریم «اگر نمی دانید ،از صاحبان ذکر ودانش بپرسید .»

کتابخانه ،کمتر از داروخانه نیست .تأثیر مطالعه هم بیش از قرص وکپسول یا گیاهان دارویی است ،پس در انتخاب آنجه می خوانیم، باید مراقب باشیم ،تا سرمایه عمر ،بی حساب خرج نشود .

 

برنامه ریزی:

تا مطالعه انسان از روی برنامه وهدف مشخص نباشد ،،بازدهی لازم ومطلوب را نخواهد داشت.این برنامه ریزی عملی در مورد (موضوع، کتاب ،زمان ومکان )باید انجام گیرد.

وقتها بر اساس اهمیت موضوع وکتاب ،تنظیم شود، مطالعات اصلی وجنبی مشخص باشد ، کتابها از قبل شناسایی شده باشد،رعایت مکان مناسب برای مطالعه فراموش نشود ،ودر هر مقطع زمانی ،به نتایج وباز دهی مطالعه های انجام شده دقت شود.آیا امروز می توان سخن حافظ را که گفته است:« هر نوشته ای به یک بار خواندن می ارزد »درست دانست؟

«سیر مطالعاتی » نیز در همین راستا مورد توجه قرار می گیرد ،نه اینکه هر چه را پیش آید مطالعه کند ودر نهایت ،دستاورد قابل اعتنایی در دست نداشته باشد!مطالعات پراکنده وبی نظم وبی برنامه،فاقد بهره لازم است ومطالعه موضوعی ،مفیدتر از آن است.

ایجاد انگیزه:

 گاهی کسانی رغبت وعلاقه ای به مطالعه نشان نمی دهند .ابتدا باید سبب بی علاقگی را شناخت وآن را بر طرف ساخت .«احساس نیاز»،عامل مهمی در کشاندن افراد یا کشیده شدن خود به امر مطالعه است . به نحوی باید این احساس را در دل وذهن زنده کرد .تا انسان ضرورت مطالعه واحتیاج خود به آن را درک نکند ،در پی مطالعه جدی نخواهد رفت.

گاهی می توان با طرح چند سوال از چنین کسان،به نحوی که در پاسخ دادن در بمانند،آنان را متوجه ساخت که اطلاعشان کم است وباید به نحوی جهل خویش را بر طرف کنند.تماس با کسانی که اهل اطلاع ومعلومات اند ،انسان را ضعف آگاهی خویش مطلع می کند وشوق مطالعه ایجاد می شود.

استفاده از زمینه ها وعلاقه های موجود نیز ،در ایجاد انگیزه در سطوح بالاتر مطالعه مفید است .مانند علاقه کودکان به قصه وکتابهای داستان ،که می توان از این راه ،شوق مطالعه را در آنان زنده نگه داشت وکتابهای دیگر راهم در اختیارشان قرارداد. مهم آن است که «جذب»وشیفته مطالعه شوند واز آن زده نگردند.

دراین مورد ،راهنمای مطالعه ومربی کودکان واهل مطالعه ،نقش مهمی می تواند داشته باشد.معرفی کتابهای متناسب با ذوق وعلاقه ،سن ،معلومات ،زمینه های روحی ،امکانات تهیه کتاب واموری از این قبیل ،می تواند به این شوق، کمک کند وعدم مراعات این تناسب ،گاهی موجب انزجار وزدگی افراداز کتاب ، برای همیشه می شود.

مفید تر ساختن مطالعه:

برای اینکه مطالعه ،به آن هدف مطلوب برساند ،نکاتی را باید مراعات کرد که به مفید تر ساختن مطالعه کمک کند ووقتی که صرف کتابخوانی می شود ،بازده مطلوب داشته باشد، به نحوی که انسان ، هم آنچه را می خواند خوب بفهمد ،هم بتواند به خاطر بسپارد وهم قدرت بیان وبازگو کردن آنها را برای دیگران داشته باشد.

این امور عبارتست از:

- تمرکز حواس

    - خلاصه نویسی

    - تند خوانی

    - یادداشت برداری

    - طرح سوال ،فکر روی مطالب

    - نکات جنبی مربوط به زمان ومکان وشرایط واصول مطالعه بطور اجمال ،باید ارزش وقتی را که صرف مطالعه می شود دانست وبیشترین بهره را از مطالعه برد .

«کمیت» و«کیفیت»

از نکاتی که در مطالعه باید مورد دقت قرار گیرد ،«کیفیت مطالعه » است،نه کمیت آن .

خوب خواندن ،خوب فهمیدن ، خوب به خاطر سپردن ،خوب به کار بستن ،بیش از حجم ومقدار بسیار خواندن دارای اهمیت است .

بخصوص که ما با چیزی بنام «کمبود وقت» مواجهیم ؛از این جهت باید بیشتر روی بازدهی مطالعات خویش وارتقای کیفی آن فکر کنیم.

جه خواندن ،وچگونه خواندن ،مهمتر از «چه مقدار »خواندن است.در بخش «برنامه ریزی »هم اشاره شد که بی جهت وبی هدف وبی برنامه نباید مطالعه کرد . تنظیم وقت برای کارهای مطالعاتی ،از آن جهت مفید است که ما را بر «وقت» هم مسلط می سازد. کمبود وقت را با این کار ،تا حدی می توان جبران کرد . گفته اند که «توزیع الوقت توسیع الوقت» یعنی تقسیم وقت ،آن را وسعت می بخشد . گرفتارترین وپرکارترین افراد هم ،با برنامه ریزی برای مطالعه ،به خواندن بسیاری از کتابها وگزارشها ومقالات وبرای شرکت در بسیاری جلسات ومراسم و ..وقت پیدا می کنندوتحقیق وتألیف می کنند واز این راه ، به کیفیت مطالعه خویش ،غنا می بخشند .

وقتهای خورده وریز وپراکنده ای که در طول روز وهفته وسال، بیهوده صرف می شود ،در صورت تنظیم وقت وبرنامه ریزی ،نتایج ودستا ورد های زیادی خواهد داشت .

فرصت ،پیش آمدنی نیست ،پیش آوردنی است.

«کسانی که کار امروز را به فردا می افکنند ،کار فردا را هم به پس فردا خواهند انداخت ».

تمرکز فکر:

از عوامل مهم مفید تر ساختن مطالعه ،«تمرکز فکر» در هنگام خواندن کتاب یا حضور در جلسه درس است .برای ایجاد این عنصر مهم ،باید عواملی را که باعث عدم تمرکز فکر وحواس پرتی می شود شناسایی کرد وبه رفع آنها پردتخت .البته در اشخاص مختلف ،ممکن است این عوامل متفاوت باشد.

در یک نگاه کلی می توان گفت :عوامل عدم تمرکز ،بر دو قسم است:

1-    درونی

2-    بیرونی

  «عوامل درونی » آنهاست که در داخل فکر ودل وحالات خود مطالعه کننده است ؛مانند غم وغصه ،فکر و تشویش واضطراب ونگرانی ،بی خبری از بستگان ،کثرت مشاغل وکار های به هم ریخته ای که باید انجام دهد،عشقها ومحبتهایی که دل را بی قرار می کند ؛در سنین جوانی وامثال اینها.

برای برطرف کردن هر یک می توان کار خاصی انجام داد.برای رفع نگرانی یا برطرف کردن غصه یا سامان بخشیدن به کار های محوله و... باید کاری کرد که ذهن ،از آن جهت مشغولیتی نداشته باشد ؛هر کس به فراخور مساله مورد ابتلایش. اگر به هیچ وجه نتوانست بر آن عوامل غلبه کند ،بهتر است مطالعه را قطع کند تا آمادگی فکری لازم پیدا شود والا مطالعه ای بی ثمر خواهد بود.

«عوامل بیرونی» آنهایی است که به محیط پیرامون و بیرون از خود انسان مربوط می شود ؛مانند سر وصدا ،رفت وآمد، وجود صحنه های مشغول کننده ،روشن بودن رادیو یا تلویزیون یا هر نوع صدای مزاحم ،وحتی گرسنگی وتشنگی هم می تواند از این عوامل به حساب آید. برای غلبه بر این عوامل ،می توان نکات زیر را رعایت کرد :

- مطالعه در محیط آرام وبی مزاحمت

- خاموش ساختن صداهای اطراف در صورت امکان

- خواندن کتاب با صدای بلند،که انسان خودش بشنود

- یادداشت برداری از مطالب

- خلاصه نویسی

- برخورد سوالی با کتاب ومباحث آن

- زنده نگهداشتن انگیزه وهدف در طول کار

- جدی گرفتن مطالعه وبها دادن به آن

- علامت گذاری در حاشیه صفحه یا زیر قسمتهای مهمتر،و...

البته اشخاص در این حالتها مختلف اند وهر کس چه بسا از راه خاصی بتواند تمرکز هنگام مطالعه پیدا کند،که باید همان را به کار گیرد. راه مناسب برای کسی ،ممکن است برای دیگری نا مناسب باشد.

گر چه این گونه دقتها ،هم خستگی آور است وهم جریان سرعت مطالعه را کاهش می دهد ،ولی وقتی هدف ،بها دادن به جنبه کیفی مساله است نه کمی آن ،بهتر است انسان دیر تر وکندتر پیش برود ولی بهتر وعمیقتر بخواند.یاداشت برداری وخلاصه نویسی را هم می توان در حین خواندن انجام داد وهم می توان علامت گذاشت تا بعداً آنها را نوشت.

علامت گذاریها هم می تواند قراردادی باشد ؛ مثلاً برای هر یک از بخشهای مفید ومهم ،یا زیبا وجالب، یامبهم ومحتاج به پرسش ،یا ضرورت مطالعه مجدد ،یا آنجا که اشکال دارد ونقدی می طلبد و...

می توان علامتهای خاصی مانند *،؟،=،قرارداد؛به نحوی که برای خود شخص مفهوم معین داشته باشد واز حروف یا علائم رمزی به مقصود خودش منتقل شود.

این علامتگذاری را می توان در فهرست مطالب هم جلوی عناوین مورد نظر قرارداد،یا زیر سطرهای زیبا وجالب یا مبهم یا مورد اشکال ،خط کشید.این علامت گذاریها در آینده هم هنگام مراجعه مجدد به کتاب ،حالت راهنما وکلید برای خود انسان دارد ودر یافتن مطالب مورد نظر کمک می کند. خوب است که علامتگذاری در کتاب ،با مداد و

بطورظریف انجام شود تا کتاب ،خراب نگردد.

منظور از برخورد سوالی با کتاب ،این است که هنگام مطالعه ،فرض کنید نویسنده در مقابل شماست ومی خواهید با خود او پیرامون مساله صحبت کنید وسوالات ذهنی خویش را از او بپرسید .یا در موضوع خاص ،پرسشهایی در ذهن دارید وهنگام مطالعه ،می خواهید جواب آنها رااز کتاب پیدا کنید .این حالت ،هم تمرکز فکری می آورد هم به فهم بهتر کمک می کند ،وهم ذهن را پویا تر می سازد.

 

بازگو کردن مطالب:

از نکات دیگری که به مفیدتر ساختن مطالعه کمک می کند، باگو کردن مطالب مطالعه شده برای دیگران است .حکایات وآموخته هایی که انسان برای دیگران نقل می کند ونتیجه مطالعه را در جایی بازگو ومطرح می کند ،هم بیشتر دریاد خود شخص می ماند ،هم بازگو کردن ،ابهامهای آن را(اگر باشد)روشن می سازد ،هم تمرینی برای خطابه وسخنوری است. پس باید مخاطبی یافت ومسائل را به او گفت ،تا در یاد انسان بهتر بماند. مساله «مباحثه » که در حوزه های علمیه در روش آموزشی طلاب مرسوم است.این امتیاز را داردودر واقع ،بازگو کردن مجدد درس برای هم مباحثه است،که هم بیشتر در حافظه می ماند،هم در حین بحث،روشنتر می شود،هم قدرت تدریس پیدا می کند.

انسان اگر مخاطبانی نیافت،می تواند مخاطبهای فرضی در نظر بگیرد وبرای آنان حرف بزند،یا در تنهایی ،برای خودش تکرار کند تا همان نتیجه را بگیرد.

 مطالعه فردی وگروهی:

برخی از کتابها به صورت فردی مطالعه می شود وچندان موردی برای کار جمعی نسبت به مطالعه ندارد؛مانند کتاب داستلن وشعر وادبیات و...

(مگر برای نوعی مسابقه در درک مطلب یا تلخیص وامثال آن)

ولی گاهی می توان جهت مفید تر ساختن مطالعه ،به «مطالعه گروهی»پرداخت. این بیشتر در امور تحقیقی وپژوهشهایی است که در موضوع واحدی منابع بسیار است وکتابها بین افراد تقسیم می شود تا در جلسه مشترکی جمع بندی روی نوشته های مختلف داشته باشند یا نظرهای مختلف رامطرح وبررسی کنند،یا «نظر جمعی»روی کتابی بدهند،یاآنکه عده ای مأمور مطالعه وپژوهش پیرامون یک مسأله اجتماعی یا فرهنگی شوند وکار جمعی آنان بررسی نوشته ها ،نامه ها ،پرونده ها،مصاحبه ها و... باشد.

تشکیل «هسته های مطالعاتی»بخصوص در بین نوجوانان ،می تواند عامل جذب آنان به کتاب ومطالعه باشد وهم روحیه کار جمعی وفعالیت مشترک را میان آنان افزایش دهد.به علاوه فایده مطالعه گروهی ،پخته تر شدن دیدگاهها

برخورد آراءوافکار،فهم عمیق تر مطالب کتاب،ونوعی مشارکت وهمکاری فکری است .اندیشه های مختلف در بررسی یک کتاب یا چند نوشته ،دارای دیدگاههای مختلف است وبرخورد اندیشه ها سازنده است .چه بسا کسی نکته ای به ذهنش برسد که به فکر آن دیگری نمی رسید.

 


89/10/2::: 8:33 ص
نظر()
  
  

    

                                    چهل حد یث در باب فضا یل صلوات

 

1- « بهترین کارها از نظر پاداش »

پیامبر اکرم (ص) فرمود: بهترین کارها از نظر پاداش در آخرت سه چیز است:

1- آب رساندن به تشنگان.

2- حب ودوستی علی بن ابیطالب.

3- صلوات برمحمد وآل محمد.«اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد»

2- «زیارت قائم آل محمد»

امام صادق (ع) فرمود:کسی که پس از نماز صبح وظهر بگوید«الّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم»

نمی میرد تا حضرت قائم آل محمّد«عجّ» را زیارت کند.

3- «پاداش هفتاد رکعت نماز»

امام صادق (ع) فرمود: پاداش صلوات بر محمّد (ص) بین ظهر وعصر معادل پاداش هفتاد رکعت نماز است.

4- «سنگینی اعمال»

از امام باقر (ع) یا از امام صادق (ع) فرمودند:«در میزان وترازوی اعمال، در روز قیامت چیزی سنگین تر از صلوات بر محمّد وآل محمّد(ص) نیست.»

5- «محو گناهان»

امام رضا (ع) فرمود: «کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو گناهان می شود، ندارد. پس بسیار بر محمّد وآل محمّد صلوات بفرستد، زیرا که صلوات گناهان را نابود وریشه کن می کند.»

6- «حسرت در قیامت»

رسول خدا(ص) فرمود : «اهل مجلسی که بر من صلوات نفرستند در قیامت حسرت برای آنها خواهد بود اگر چه داخل بهشت شوند.»

7- «نوشتن صلوات برکتاب»

رسول الله (ص) فرمد :« هر حه صلوات فرستد بر من در کتابی،صلوات براو جاری خواهد ماندمادام که من در آن کتاب باقی است.»

8- «سزاوارترین مردم در روز قیامت »

پیامبر اسلام (ص) فرمود:«سزاوارترین مردم بر من در روز قیامت،آن کسی است که در دنیا بر من بیشتر صلوات فرستد.»

9- «نزدیکترین مردم به رسول خدا»

حضرت رسول اکرم (ص) فرمود :« نزدیکترین مردم در روز قیامت به من (در هر جای آن) کسی است که بر من در دنیا بیشتر صلوات فرستاده است.»

10-  «شفاعت رسول الله»

رسول خدا (ص) فرمود: « هر که برمن صلوات فرستد شفاعت من او را در یابد.»

11-  «آمرزش گناهان هشتاد ساله»

رسول خدا (ص) فرمود :« هر که در روز جمعه صد مرتبه بر من صلوات فرستد،حق تعالی گناهان هشتاد ساله ی او را بیامرزد.»

12- «ثواب هفتاد ودو شهید»

رسول الله (ص) فرمود :« هر که بگوید:اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد حق تعالی به او عطا می فرماید ثواب هفتادودو شهید واز گناهان بیرون می آید مانند روزی که او از مادر متولد شده باشد.»

13- «استجابت دعا»

رسول خدا (ص) فرمود:« صلوات فرستادن شما بر من ،موجب استجابت دعای شما می شود واعمال شما را پاکیزه می گرداند.»

14- «صلوات بلند»

امام صادق (ع) فرمود:« بلند گردانید آوازهای خود را در صلوات فرستادن بر من زیرا که آن ، نفاق را بر طرف می سازد.»

15- «عافیت»

رسول خدا (ص) فرمود: « هر که یک مرتبه بر من صلوات فرستد، حق تعالی در عافیت را بر بگشاید.»

16- «دعا با ذکر صلوات»

امام صادق (ع) فرمود: دعا محجوب وممنوع است تا آنکه بر محمّد وآل محمّد(ص) صلوات فرستاده شود.»

17- «برطرف شدن فقر»

 رسول خدا (ص) فرمود:« بسیار یاد کردن خدا وبر من صلوات فرستادن، موجب بر طرف شدن فقر می شود.»

18- « به یاد آوردن چیز فراموش شده »

رسول خدا (ص) فرمود:« چون فراموش کنید چیزی را ،بر من صلوات فرستید، که موجب یاد آوردن آن چیز خواهد شد.»

19- «دوری از آتش جهنم »

رسول الله (ص) فرمود: «هرگز داخل آتش جهنم نخواهد شد کسی که بر من صلوات فرستد.»

20- « صلوات نور است »

رسول خدا (ص) فرمود:«بسیار بر من صلوات فرستید زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبر ،ونور است در صراط،ونور است در بهشت.»

21- « رستگاری ترین مردم »

پیامبر اسلام (ص) فرمود:« رستگارترین شما از احوال قیامت آن کسی است که برمن بیشتر صلوات می فرستد.»

22-« ایمن از تلخی مرگ »

    حضرت رسول خدا (ص) فرمود:« هر که برمن صلوات فرستد از تلخی مرگ ایمن باشد.»

23- « سلام امّت »

پیامبر اکرم(ص) فرمود:« حق تعالی را فرشتگانی هست که در زمین سیاحت می کنند وسلام امّت را به من       می رسانند.»

24- «بازگشت روح »

     پیامبر اکرم (ص) فرمود:هر که بر من سلام می فرستد ّ حق تعالی بر می گرداند روح مرا به بدنم ، تا آنکه جواب    او را بگویم.»

25- «شصت حاجت روا می شود »

  امام رضا (ع) فرمود:« رسول الله (ص) فرمود: هر که در روز جمعه بر من صد مرتبه صلوات فرستد ، حق تعالی شصت حاجت او را روا می کند ، سی در دنیا ، وسی در آخرت.»

26- «آمرزش گناهان »

 امام صادق (ع) فرمود:« هر که در روز جمعه صد مرتبه بر محمّد وآل محمّد (ص) صلوات فرستد وصد مرتبه استغفار کند وصد مرتبه (قل هو الله احد) بخواند، البته گناهان او آمرزیده شود.»

27- «مساوی با هفتاد حج »

ابو بصیر گفت: از امام صادق (ع)شنیدم که صلوات فرستادن بررسول الله(ص) در بین طهر وعصر مساوی است با هفتاد حج»

28- «بقاء دین »

حضرت رسول الله (ص) فرمود:« هر که به من صلوات نفرستد دین برای او نخواهد بود.»

29- «شقی ترین مردم»

رسول خدا (ص) فرمود:« شقی ترین مردم آن کسی است که نام من در نزد او ذکر شود وبر من صلوات نفرستد.»

30- «مجلس حسرت ووبال »

امام صادق (ع) فرمود:« هر قومی که در مجلسی جمع شوند و خدا را یاد نکنند وبر پیغمبر خود صلوات نفرستد، آن مجلس برایشان حسرت ووبال خواهد شد.»

31- «خوار وذلیل »

رسول الله (ص) فرمود:« بر خاک مالیده باد بینی کسی که من در نزد اونام برده شوم ، وبر من صلوات نفرستد.»

32- «صفت بخل کامل می شود »

امام سجاد (ع) از قول رسول خدا فرمود:« بخیل کامل راستین کسی است که من در نزد او نام برده شوم ،وبرمن صلوات نفرستد.»

33- « از جفا کاران شمرده می شود »

رسول خدا (ص) فرمود:« هر که من در نزد او نام برده شوم، وبر من صلوات نفرستد، برمن جفا کرده است.»

34- «راه بهشت را گم می کنند»

 پیامبراسلام (ص) فرمود:« هر که من در پیش او نام برده شوم،وصلوات برمن نفرستد،حق تعالی راه بهشت را بر آن شخص پنهان گرداند.»

35- «ترک صلوات، موجب دخول آتش ودوری از خدا »

رسول خدا (ص) فرمود:« هر که من در نزد او برده شوم ، وبر من صلوات نفرستد داخل در آتش خواهد شد ، وحق تعالی او را لز خود دور خواهد گردانید.»

36- «مهر شقاوت وبدبختی »

رسول الله (ص) فرمود:« شقی ترین مردم ،کسی است که من در نزد او نام برده شوم ، و بر من صلوات نفذستد.»

37- « آمرزش گناهان گذشته وآینده »

رسول الله (ص) فرمود:« هر دو بنده که برای خدا دوست یکدیگر باشند ، وبا هم مصافحه نمایند وبر من صلوات فرستند پیش از آنکه از هم جدا شوند، حق تعالی گناهان گذشته وآینده ی هر دو را بیامرزد.»

38- « نور برصراط »

رسول خدا (ص) فرمود:« صلوات برمن نور بر صراط ؛وهر که برای او بر صراط نور باشد از اهل نار نخواهد بود.»

39- «بهترین عمل »

عبد السّلام بن نعیم روایت کرده است که به حضرت امام صادق (ع) عرض کردم که داخل خانه ی کعبه شدم وهیچ دعای دیگر به خاطر من نرسید مگر صلوات بررسئل الله (ص) فرمکود:هیچ کس از کعبه بیرون نیامده که عملش از عمل تو بهتر باشد.»

40- «ایمن از گرمی آتش جهنم »

ابن بابویه از حضرت امام صادق (ع) روایت کرده که به صباح بن سبّابه فرمود:آیا می خواهی به تو تعلیم نمایم چیزی را که روی تو را از گرمی آتش جهنم نگاه دارد؟راوی عرض کرد بلی .فرمود:

بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو:اللّهم صّل علی محمّد وآل محمّد.

چهل حدیث فضایل ختم صلوات از کتاب «شرح وفضایا صلوات» نوشته احمد ابن محمّد الحسینی الاردکانی

 

 


  
  
<      1   2